۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۱, یکشنبه

65- دیوانه

مردی در کنار رودخانه‌ای ایستاده بود.
ناگهان صدای فریادی را می‌شنود و متوجه می‌شود که کسی در حال غرق شدن است.
فوراً به آب می‌پرد و او را نجات می‌دهد. 
اما پیش از آنکه نفسی تازه کند فریادهای دیگری را می‌شنود و باز به آب می‌پرد و دو نفر دیگر را نجات می‌دهد. 
دوباره قبل از اینکه حالش جا بیاید صدای چهار نفر دیگر را که کمک می‌خواهند می‌شنود.
او تمام روز را صرف نجات افرادی می‌کند که در چنگال امواج خروشان گرفتار شده‌اند غافل از اینکه چند قدمی بالا‌تر، دیوانه‌ای مردم را یکی یکی به رودخانه می‌انداخت! 

نتیجه: کلیه فعالیت های شما، در گرو نوعی از عملکرد (خوب یا بد) دیگران است.

داستان های مرتبط:
1- مشتری فقیر
2- فرصت ویژه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر