۱۳۹۰ شهریور ۲۴, پنجشنبه

102- حمام بیمارستان روانی

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسیدم:
شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ 
روان‌ پزشک گفت:
ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند. 
من گفتم:
آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگتر است. 
روان‌ پزشک گفت:
نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تختتان کنار پنجره باشد؟! 

نتیجه:
1- راه حل همیشه در گزینه‌های پیشنهادی نیست. 
2- در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود. در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی. 
3- همه راه حل‌ها همیشه در تیررس نگاه نیست.

داستان های مرتبط:
1- فرصت زیاده روی
2- بار اولته

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر