مردی در کنار جاده، دکهای درست کرده بود و در آن ساندویچ میفروخت.
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت.
چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمیخواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچهای خود را شرح داده بود. خودش هم کنار دکهاش میایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق میکرد و مردم هم میخریدند.
کارش بالا گرفت بنابراین کارش را وسعت بخشید بطوریکه وقتی پسرش از مدرسه بر میگشت به او کمک میکرد.
سپس، کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت:
پدر جان، مگر به اخبار رادیو گوش ندادهای؟ اگر وضع پولی کشور به همین منوال ادامه پیدا کند کار همه خراب خواهد شد و شاید یک کسادی عمومی به وجود آید. باید خودت را برای این کسادی آماده کنی!
پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته و به اخبار رادیو گوش میدهد و روزنامه هم میخواند، پس حتما آنچه میگوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته، نان و گوشت سفارش میداد و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمیایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمیکرد.
فروش او ناگهان شدیدا کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت:
پسر جان حق با توست. کسادی عمومی شروع شده است!
نتیجه:
1- برای موفقیت در کار و تجارتتان، میبایست از نظر اطلاعاتی همیشه به روز باشید اما مراقب اطلاعات اشتباه و گمراه کنندهای که همیشه در دنیای تجارت نفوذ میکنند هم باشید.
2- موفقیت تجارتتان، ارتباط بسیار مستقیمی با اندیشه و عملکرد خودتان دارد.
اندیشههای خود را شکل بخشید وگرنه دیگران اندیشههای شما را شکل میدهند. خواستههای خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی میکنند.
آنتونی رابینز
داستانهای مرتبط:
1- مهندس بهتر است یا مدیر
2- پیشنهاد بیشرمانه
3- مدیر ارشد
چون گوشش سنگین بود، رادیو نداشت.
چشمش هم ضعیف بود، بنابراین روزنامه هم نمیخواند.
او تابلویی بالای سر خود گذاشته بود و محاسن ساندویچهای خود را شرح داده بود. خودش هم کنار دکهاش میایستاد و مردم را به خریدن ساندویچ تشویق میکرد و مردم هم میخریدند.
کارش بالا گرفت بنابراین کارش را وسعت بخشید بطوریکه وقتی پسرش از مدرسه بر میگشت به او کمک میکرد.
سپس، کم کم وضع عوض شد.
پسرش گفت:

پدر با خود فکر کرد هر چه باشد پسرش به مدرسه رفته و به اخبار رادیو گوش میدهد و روزنامه هم میخواند، پس حتما آنچه میگوید صحیح است.
بنابراین کمتر از گذشته، نان و گوشت سفارش میداد و تابلوی خود را هم پایین آورد و دیگر در کنار دکه خود نمیایستاد و مردم را به خرید ساندویچ دعوت نمیکرد.
فروش او ناگهان شدیدا کاهش یافت.
او سپس رو به فرزند خود کرد و گفت:
پسر جان حق با توست. کسادی عمومی شروع شده است!
نتیجه:
1- برای موفقیت در کار و تجارتتان، میبایست از نظر اطلاعاتی همیشه به روز باشید اما مراقب اطلاعات اشتباه و گمراه کنندهای که همیشه در دنیای تجارت نفوذ میکنند هم باشید.
2- موفقیت تجارتتان، ارتباط بسیار مستقیمی با اندیشه و عملکرد خودتان دارد.
اندیشههای خود را شکل بخشید وگرنه دیگران اندیشههای شما را شکل میدهند. خواستههای خود را عملی سازید وگرنه دیگران برای شما برنامه ریزی میکنند.
آنتونی رابینز
داستانهای مرتبط:
1- مهندس بهتر است یا مدیر
2- پیشنهاد بیشرمانه
3- مدیر ارشد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر