۱۳۸۹ آبان ۱۳, پنجشنبه

10- مدیر ارشد

مردی به يک مغازه فروش حيوانات رفت و درخواست يک طوطی كرد.
صاحب فروشگاه به سه طوطی خوش چهره اشاره كرد و گفت: طوطی سمت چپ ۵۰۰ دلار است.
مشتری: چرا اين طوطي اينقدر گران است؟
صاحب فروشگاه: اين طوطی توانايی انجام تحقيقات علمی و فنی دارد.
مشتری: قيمت طوطی وسطی چقدر است؟‌
صاحب فروشگاه: طوطی وسطی ۱۰۰۰ دلار است. برای اينكه اين طوطی هر كاری را كه ساير طوطی ها انجام می دهند، انجام داده و علاوه بر اين توانايی نوشتن مقاله ای كه در هر مسابقه ای پيروز شود را نيز دارد.
و سرانجام مشتری از طوطی سوم پرسيده و صاحب فروشگاه گفت:  ۴۰۰۰ دلار !
مشتری: اين طوطی چه كاری می تواند انجام دهد؟
صاحب فروشگاه جواب داد: صادقانه بگويم من چيز خاصی از اين طوطی نديدم ولی دو طوطی ديگر او را مدير ارشد صدا می زنند!

نتیجه اخلاقی:
فقط به گفته های دیگران درباره یک شخص اکتفا نکنید. حتی اگر وی مدیر ارشد باشد!


داستانهای قبلی:
1- زبان اشاره
2- عشق واقعی

3- من یار مهربانم ، سرویس شده دهانم !
4- مهندس بهتر است یا مدیر
5- نسخه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر