یه مرد ۸۰ ساله میره پیش دکترش برای چک آپ.
دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش میپرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:
هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیها با یه دختر ۲۵ ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه. نظرت چیه دکتر؟!
دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه:
خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یک نفر رو میشناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستون ها رو برای شکار کردن از دست نمیده.
یه روز که میخواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل.
همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی، چتر رو میگیره به طرف پلنگ و نشونه میگیره و... بنگ!
پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد با حیرت میگه:
این امکان نداره، حتما یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!
دکتر یه لبخند میزنه و میگه:
دقیقا منظور منم همین بود!
نتیجه: اگر اوضاع، خود را بیش از آنچه که وفق مرادتان بود، نشان داد؛ حتما شک کنید و دوباره مسئله را برای وجود مشکل احتمالی دور از چشم مانده، بررسی کنید.
داستان های مرتبط:
1- استفاده نکنی ... استفاده میکنن
2- انگشتر بهترین روزهای عمرم
3- فرصت ویژه
دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش میپرسه و پیرمرد با غرور جواب میده:

دکتر چند لحظه فکر میکنه و میگه:
خب… بذار یه داستان برات تعریف کنم. من یک نفر رو میشناسم که شکارچی ماهریه. اون هیچوقت تابستون ها رو برای شکار کردن از دست نمیده.
یه روز که میخواسته بره شکار از بس عجله داشته اشتباهی چترش رو به جای تفنگش بر میداره و میره توی جنگل.
همینطور که میرفته جلو یهو از پشت درختها یه پلنگ وحشی ظاهر میشه و میاد به طرفش. شکارچی، چتر رو میگیره به طرف پلنگ و نشونه میگیره و... بنگ!
پلنگ کشته میشه و میفته روی زمین!
پیرمرد با حیرت میگه:
این امکان نداره، حتما یه نفر دیگه پلنگ رو با تیر زده!
دکتر یه لبخند میزنه و میگه:
دقیقا منظور منم همین بود!
نتیجه: اگر اوضاع، خود را بیش از آنچه که وفق مرادتان بود، نشان داد؛ حتما شک کنید و دوباره مسئله را برای وجود مشکل احتمالی دور از چشم مانده، بررسی کنید.
داستان های مرتبط:
1- استفاده نکنی ... استفاده میکنن
2- انگشتر بهترین روزهای عمرم
3- فرصت ویژه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر